چهارده

ساخت وبلاگ
عین ذالِ عزیزم؛ خواب دیدن برای من تبدیل شده به نعمت و نقمت! هرچند به اون حس وسط زمین و هوا معلق بودن که من روزی دو سه ساعتش رو تجربه میکنم نمی گن خواب...ولی توی بیداری نمیشه انقدر از عالم واقعیت جدا شد، میشه؟ از موقعی که یادم میاد از واقعیت فراری بودم، و فکر میکنم توام اینو میدونی. توی کتاب غرق میشدم و با داستان پیوند میخوردم، و این بهم آرامش میداد. اما وقتی دنیای خیالت پر از تصویرایی بشه که نفست چهارده...ادامه مطلب
ما را در سایت چهارده دنبال می کنید

برچسب : پانزده, نویسنده : unreadletterstous بازدید : 36 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 12:36

عين ذالِ عزيزم؛ يه وقتايى به معناى واقعى حالم از شبكه هاى اجتماعى به هم ميخوره! ٣١ مرداده، وارد شهريور ميشيم، يه مشت آدم بيكار هم نشستن و گذران بيهوده ى عمرشون رو به هم تبريك ميگن! خب كه چى؟ براى من هر چرخش ماه، فقط يه معنى داره: زمانم در حال تموم شدنه! هر ٣١ كه تبديل به يك ميشه، نه تنها به شروع تازه نيست، بلكه يه پايانه...براى روزهايى كه ميتونست با تو سپرى بشه و نشد! چقدر غمگينم و چقدر نق ميزنم، چهارده...ادامه مطلب
ما را در سایت چهارده دنبال می کنید

برچسب : شانزده, نویسنده : unreadletterstous بازدید : 37 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 12:36

عین ذالِ عزیزم؛ دیشب طبق معمول و کما فی السابق اومدی به خوابم، اما با همیشه فرق داشتی. واقعا و عمیقا خوشحال بودی و اون سایه ی همیشگی نگرانی گوشه ی چشمات نبود، و من خوشحال بودم که خوشحالی...حتی توی خواب! حتی الان که بیدار شدم و خبری ازت ندارم! توی خواب برام یه پاکت سیگار خریدی. اون مارلبروی فیلترپلاسی که همیشه میکشم نه، یه جور سیگار پایه بلند و اسلیم، از اینایی که دخترای پولدار و بدجنس تو فیلما میک چهارده...ادامه مطلب
ما را در سایت چهارده دنبال می کنید

برچسب : هفده, نویسنده : unreadletterstous بازدید : 30 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 12:36

عین ذالِ عزیزم؛ تمام آدما، بخشی از وجودشون حتی برای خودشون مثل نیمه ی تاریک ماه میمونه، و نه من، نه تو، فرقی با بقیه نداریم! پس چرا فکر میکنیم همدیگه رو میشناسیم، یا نمیشناسیم؟ راستش، ازت گِله دارم. بعضی وقتی جوری از دستت عصبانی میشم که دوست دارم گوشی تلفنُ بردارم، شمارتو بگیرم و داد و بیداد راه بندازم! بهت بگم به چه حقی برای من و احساس من تصمیم گرفتی؟ چرا فکر کردی اگه از من در برابر یه آینده ی نا چهارده...ادامه مطلب
ما را در سایت چهارده دنبال می کنید

برچسب : هجده, نویسنده : unreadletterstous بازدید : 35 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 12:36

پنج جمعه ۲۰ مرداد ۱۳۹۶ • 18:52 عین ذالِ عزیزم؛ تو روح سالخورده ای داری (به قول خارجیا Old Soul) یعنی اینکه انگار چندین و چند بار زاده شدی و زندگی کردی! نه اینکه به نظریه ی تناسخ عقیده ای داشته باشم ولی خب... به نظرم شاعرانست! شاید واسه همینه که دوستت دارم...چون من مینویسم و روح تو یه قطعه ی هنرمندانست، یه منبع الهام! و میدونی چیه؟ وقتی یه نویسنده عاشقت میشه تورو فناناپذیر میکنه...تو میری لا به لای برگه های کاغذ، اونجاس که جاودانه میشی... حتی اگه هیچکس نوشته های اون نویسنده رو نخونه، تو همچنان داری روی صفحه هایی که با جوهر خودکار لکه شدن زندگی میکنی! آره آره، میدونم الان داری تو دلت میگی:«ای ب چهارده...ادامه مطلب
ما را در سایت چهارده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : unreadletterstous بازدید : 49 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 1:06

شش جمعه ۲۰ مرداد ۱۳۹۶ • 19:11 عین ذالِ عزیزم؛ یادته بهت گفتم دوست دارم بدونم وقتی آدمای پیر آهنگای عاشقانه گوش میکنن به چی فکر می کنن؟ آره، یاد جوونی و نوستالژی و همه ی این حرفا پیشکش، ولی مگه میشه توی زندگی کسی یه نفر نبوده باشه که تک تک آهنگای عاشقانه رو برای اون ساخته باشن؟ شعری که در جواب کنجکاویم برام فرستادی مث پتک تو سرم میکوبه... شاید من و تو همون «عاشقان دیوانه ای» هستیم که مجبور شدیم «عاقلان فرزانه» باشیم! من که هستم و از «گریه ی مستانه» در «گوشه ی میخانه» اِبایی ندارم، تو چی؟ سال های دورو تصور میکنم...پیر شدم. خیلی پیر...یه نویسنده ی موفقم، ازدواج کردم و برای خودم یه زندگی ساختم، ا چهارده...ادامه مطلب
ما را در سایت چهارده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : unreadletterstous بازدید : 66 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 1:06

» نمایش این صفحه بدین معناست که نویسنده وبلاگ یک مطلب را بصورت رمزدار درج کرده است و برای مشاهده کامل مطلب نیازمند آن هستید که کلمه عبور مرتبط با این مطلب را دانسته و وارد کنید.

چهارده...
ما را در سایت چهارده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : unreadletterstous بازدید : 50 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 1:06

هشت یکشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۶ • 14:26 عین ذالِ عزیزم؛ تمام شب هایی که با رویات صبح میشه بهم احساس عدم امنیت میده...یه حس ترس مزخرف و بی معنی که بود و نبودش فرقی به حالم نداره! باورت میشه هنوزم بعد ده سال حس میکنم نباید مزاحمت بشم؟ حتی اگه از ناراحتی حس مرگ بهم دست بده همیشه با خودم می گم آخرش که چی؟ در بهترین حالت میگیم:«آه افسوس و صد افسوس! عشق نافرجام و فلان و بهمان!» و در بدترین حالت به این نتیجه میرسیم که هرچی از هم دورتر باشیم بهتره! و من اینو نمیخوام...نمیخوام...نمیخوام... هر روزی که میگذره من نگرانم! و خودخواه تر از همیشه! بی رحم تر از همیشه، دلم میخواد هیچکس نیاد تو زندگیت! حتی فکرشم قلبمو چهارده...ادامه مطلب
ما را در سایت چهارده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : unreadletterstous بازدید : 48 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 1:06

نُه سه شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۶ • 3:54 عين ذالِ عزيزم؛ به نظرت چه اتفاقى تو ذهن آدما ميفته كه فك ميكنن تمام دنيا حول محوراونا ميچرخه؟ چى باعث ميشه فك كنيم خونمون رنگين تره؟ اعتراف ميكنم منم مدتى دچار اين توهم شده بودم، شايد نه به اين شكل ولى يه چيزى تو همين مايه ها! واقعا باورم شده بود كه قراره تنها آدم دنيا باشم كه مجبوره با يه عشق بى سرانجام كنار بياد! ولى وقتى بهش فكر كردم ديدم نه، ما يه لشكر از آدم هاى شكست خورده ايم كه داريم زندگيمونو با ياد و فكر يه شخص خاص ميگذرونيم! شايد همه ى آدماى دنيا مث من يه آلبوم از عكساى سياه و سفيد تو قلبشون دارن، يا يه صندوقچه ى چوبى قديمى كه توش پر از حساى خوبه! ه چهارده...ادامه مطلب
ما را در سایت چهارده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : unreadletterstous بازدید : 42 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 1:06

دَه سه شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۶ • 19:26 عین ذال عزیزم؛ اُمید یکی از کشنده ترین احساسات دنیاست! این امیده که باعث بلاتکلیفی میشه و امیده که باعث میشه انتظار چیزایی رو بکشی که ممکنه هرگز اتفاق نیفتن. اما انسان بدون امید نمی تونه زندگی کنه، و با امید هم ذره ذره میمیره...پس باید چکار کرد؟ به یه روزی بودنت، به معجزه، به عشق ایمان نداشت؟ عمری دگر بباید بعد از وفات ما را کاین عمر طی نمودیم اندر امیدواری «سعدی» کاف.میم • چهارده...ادامه مطلب
ما را در سایت چهارده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : unreadletterstous بازدید : 37 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 1:06